این سند یکی از مهمترین اسناد راهبردی کشور در حوزه فناوری است که با هدف ارتقای جایگاه ایران در عرصه هوش مصنوعی تدوین شده؛ اما از زمان انتشارش با انتقادهای جدی مواجه شده است. یکی از انتقادهای اصلی در خصوص راهبرد ملی هوش مصنوعی، تدوین آن توسط نهادی غیر از شورای عالی فضای مجازی یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی است! انتظار میرفت این شورا به عنوان متولی اصلی فضای مجازی کشور، مسئولیت تدوین سند ملی را بر عهده بگیرد که اوضاع آنطور که باید پیش نرفت.
انتخاب نهادهای نامناسب به منظور ارتقای سند
امیر محترمی، کارشناس فناوری اطلاعات، ارتباطات و امنیت با بیان اینکه سند ملی هوش مصنوعی را شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب میکند که به نظرم نهاد مناسبی برای این کار نبوده است، میگوید: این شورا چه صلاحیت حرفهای و تخصصی در این زمینه دارد؟ پس شورای عالی فضای مجازی چیست؟ اساساً این همه شورا و مرکز ایجاد میکنیم که دولت، آجری بر آجرهای بروکراسی سیاستگذاری و مدیریت در کشور بیفزاید. مجموع این مباحث و تجربههای گذشته در اسناد راهبردی (مثلاً چشمانداز ۱۴۰۴ کشور) من را چندان به این اسناد خوشبین نمیکند. با وجود این، دغدغه من بیشتر در مرحله اجراست. تجربه ثابت کرده این اسناد در عمل به نتایج لازم نمیرسند!
اتفاقاً تداخل نهادی، موضوعی است که به نظر در ادامه اجرای این سند حتماً ایجاد خواهد شد؛ چرا که حتی در متن سند نوعی همپوشانی در وظایف ارکان اجرا به چشم میخورد.
وی در ادامه میافزاید: در لایه راهبری و مدیریت، مسئولیت نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، ستاد علم، فناوری و نوآوری شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای ملی راهبردی هوش مصنوعی و سازمان ملی هوش مصنوعی در این سند به شرح زیر بیان شده است:
-شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت سیاستگذاری، هماهنگی و نظارت کلان بر اجرای سند
-ستاد علم، فناوری و نوآوری شورای عالی انقلاب فرهنگی، مسئولیت رصد اجرای سند و پیشنهاد بازنگریهای لازم در سند و ارائه گزارش به شورای عالی انقلاب فرهنگی
-شورای ملی راهبردی هوش مصنوعی، مسئولیت برنامهریزی، راهبری، هماهنگی و نظارت بر حسن اجرای سند شامل تصویب نقشه راه اجراییسازی سند، تصویب آییننامهها و دستورالعملهای لازم و تصویب رهنگاشت کاربست هوش مصنوعی در دستگاههای اجرایی
-سازمان ملی هوش مصنوعی مسئولیت ساماندهی و توسعه زیستبوم هوش مصنوعی کشور و انجام امور دبیرخانه شورای ملی راهبری هوش مصنوعی
با نگاهی به این سازمانها و شوراها، سر آدم گیج میرود. اساساً پیگیری این مهم در شورای عالی انقلاب فرهنگی کاری اشتباه بوده و نشانگر نوع رویکرد به مقوله هوش مصنوعی است. آیا این شورا در وظایف سیاستگذاری کلان و هدایت فرهنگی که مأمور آن بوده نیز موفق بوده است؟
هوش مصنوعی صرفاً با دستور رشد نمیکند!
محترمی در پاسخ به این پرسش که آیا بهتر نبود برای هر دستگاه برنامه، چشمانداز و نقشه راه واضح و مشخصی ارائه میشد، اظهار میکند: مسئله ما پیش از نقشه راه، محرکها یا پیشرانهای هوش مصنوعی است. توسعه هوش مصنوعی را میتوان با دستورات حکومتی آغاز کرد ولی نمیتوان با دستور جلو برد. متأسفانه محرکهای اقتصادی و فناورانه ما بسیار ضعیف است، نه ساختار دولتی حاکم بر اقتصاد پیشرانی هوش مصنوعی را میطلبد و نه ساختار تحقیقاتی و دانشگاهی ما برتری و تعالی علمی این حوزه را برمیانگیزد.
او در خصوص تحلیل یکی از نهادهای خارجی در زمینه برنامه راهبردی و ملی توسعه هوش مصنوعی در کشورها، بیان میکند: در گزارش یاد شده، فعالیتها و برنامههای هر کشور را با عبارتی موجز توصیف کردهاند. عبارت توصیفی برنامه و اقدامات ایران در زمینه هوش مصنوعی این بوده است: غرش و تندر بزرگ بدون هیچ بارشی!
امروزه علم و فناوری بهشدت با اقتصاد گره خورده است. بدون اصلاح اقتصادی، انتظار هرگونه توسعه در این بخشها چندان موجه نیست. اگر رویکردمان در هوش مصنوعی، پیشتازی علمی و سرآمدی فناوری است، باید بگویم ابزارش مهیا نیست، زیرا سرآمدان این حوزه را بخش خصوصی قوی (شرکتهای بزرگ) رهبری میکنند. به عنوان مثال در گزارشها میبینیم در سال ۲۰۱۳ تعداد مدلهای زبانی که در دانشگاهها ایجاد میشد، اکثریت را نسبت به شرکتهای خصوصی شامل بود ولی این نسبت از ۲۰۱۹ به این سو عوض شده و امروز بیشتر مدلهای زبانی مطرح، زاده شرکتهای بخش خصوصی است.
اگر رویکرد بهرهبرداری را مانند کشورهای حوزه خلیجفارس دنبال کنیم، به دلیل ضعف بخشهای اقتصادی (مثلاً گردشگری، تجارت و...) و تحریمها، عملاً کمفروغ خواهد بود. اگر هم بر تنظیمگری و حکمرانی تمرکز داریم که این موضوع نیز در ساختار مشوش سند ملی هوش مصنوعی در همان ابتدا به چالش افتاده است.
ضرورت بازنگری ساختار نهادی کشور
وی در پاسخ به اینکه راهکار شما برای بهبود کیفیت سند چیست، میگوید: پیشنهادم این است هوش مصنوعی را در امتداد انقلاب فناوری اطلاعات ببینیم، زیرا وجه فنی آن بهشدت متأثر از زیرساختهای فنی پردازشی و رایانشی است. با این وضعیت اینترنت، اتصالات بینالمللی، فیلترینگ و... صحبتهای بزرگ از هوش مصنوعی جای تعجب دارد. پیشتازی کردن، الزاماتی دارد که به حقایق آن حتی در سند نیز توجه نشده است. از سوی دیگر وضعیت حکمرانی داده در کشور باید منسجم شود و حقوق اشتراکگذاری و دسترسی به دادهها در کشور، با توجه به دولتی بودن دستگاهها گاهی رعایت نمیشود و در بخشهای غیردولتی نیز کلاً بیسامان است. ساختار نهادی باید بازنگری شود، تفرق مسئولیتها و تعدد شوراها قطعاً انسجام سیاستگذاری و اجرا را کاهش میدهد و در نهایت پاسخگویی نیز وجود نخواهد داشت. امروزه شورای عالی انقلاب فرهنگی پاسخگوی وضعیت علم و فناوری و فرهنگ کشور است؟ وزارت علوم پاسخگو است؟ وزارت ارشاد پاسخگو است؟... معلوم نیست، همه هستند و هیچ کس نیست.
او متذکر میشود: سند نیز نباید عجولانه مصوب میشد. باید بار مسئولیتی آن از شورای عالی انقلاب فرهنگی برداشته و به نهاد مرتبط محول شود. همچنین الان که این سند تصویب شده، باید راه بازنگری در آن باز باشد، یعنی امکان ویرایش سالانه حداقل برای چند سال نخست را داشته باشد. بهویژه تمرکز بر توسعه بخش خصوصی در حوزه هوش مصنوعی و دریافت نظرات این بخش مهم است.
همچنین باید بگویم در ناامیدی بسی امید است. اگر چشمها را باز و از اقدامات اساسی کوچک آغاز کنیم، تحول بزرگ در علم و فناوری کشور رخ خواهد داد. اصلاحات اقتصادی، تأکید بر قانونگرایی و جایگاه قانون، کاهش تصدیگری دولتی، توجه به منابع انسانی فعال و جلوگیری از فرار مغزها، تقویت ارتباطات بینالملل، افزایش دسترسی به منابع، اشتراکگذاری و برهم نهادن زیرساختهای گرانقیمت پردازش و رایانش و تقسیم نهادی مبتنی بر کار، اقداماتی است که نه مستقیم بلکه غیرمستقیم زیستبوم هوش مصنوعی ما را تقویت خواهد کرد.
میان اهداف و راهبردها انسجام وجود ندارد
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی مالکاشتر در خصوص سند ملی هوش مصنوعی و نقشه راه دیگر کشورها عنوان میکند: با ظهور هوش مصنوعی مولد و بروز قابلیتهای حیرتانگیز این فناوری در بیشتر حوزههای صنعت، اقتصاد و دفاع، کشورهای مختلف به دنبال تدوین اسناد راهبردی به منظور توسعه کاربردها و کاهش مخاطرات این فناوری بودند. تاکنون حدود بیش از ۶۰ کشور، اسناد راهبردی، ملی یا نقشه راه در این زمینه تدوین کردهاند. کشورهایی مانند آمریکا و چین داعیه راهبری و پیشتازی این حوزه را دارند، اتحادیه اروپا بیشتر بر منظر تنظیمگری و مقررات کنترل این فناوری تمرکز کرده است. در اطراف ما کشورهایی چون امارات متحده و عربستان تمرکز گستردهای بر بهرهبرداری از این فناوری در حوزههای مختلف ازجمله گردشگری، اقتصاد و شهرسازی دارند، یعنی بر محصولات هوش مصنوعی معطوف شدهاند. در این میان، ایران نیز با تدوین سند ملی هوش مصنوعی به دنبال همسوسازی توان و منابع در حوزه این فناوری به منظور قرار گرفتن میان ۱۰کشور برتر دنیا در این حوزه است.
او با بیان اینکه بدیهی است ایران با چشمانداز قرار گرفتن در ۱۰ کشور برتر هوش مصنوعی، باید سندی یکپارچه و راهبردی در این زمینه داشته باشد، میافزاید: سند فعلی به عنوان یک تلاش اولیه شایسته قدردانی است ولی فارغ از مشکلات و نقص نیست. نگاه زیستبوم به عرصه هوش مصنوعی نگاه خوبی است که در سند دیده شده ولی به نظر میرسد در مرحله تدوین از ظرفیتهای این زیستبوم بهخوبی استفاده نشده است. نقطه ضعف جدی در این سند و معمولاً دیگر اسناد ملی راهبردی ما، نبود اتصال میان اجزای سند و ضعف تضمین اجرایی آن است. در همین سند نیز شاهدیم میان هدف و برخی راهبردها انسجام لازم وجود ندارد. ۳۸ طرح کلان و اولویتهای ملی چگونه تشخیص داده شده و نقش زیستبوم هوش مصنوعی در تدوین آن چیست؟
سند ملی هوش مصنوعی نیست؛ چند تکه کاغذ است!
سینا تفنگچی، پژوهشگر هوش مصنوعی و فناوری نوین ارتباطی نیز با بیان اینکه متأسفانه درخصوص موضوع هوش مصنوعی، برخی مسئولان شناختی از موضوع و مسئله اصلی ندارند و قصد آنها این بوده صرفاً کنشی انجام دهند و دریغ از این موضوع که کنشی بسیار دیرهنگام و غیرعلمی انجام دادند، میگوید: هدف مسئولان این بوده کار را به نام خود ثبت کنند. چیزی که از آن به عنوان سند ملی هوشمصنوعی یاد میشود، از لحاظ علمی و فنی درست نیست و نمیتواند کارآمد و اثربخش باشد. اساساً در کشور ما همه موضوعات حول محور افرادی میچرخد که تخصص لازم را در آن زمینه ندارند. سند ملی هوش مصنوعی در صورتی میتواند مفید باشد که در نتیجه مطالعات و پژوهشهای متعدد بدست آمده باشد که متأسفانه در کشور ما این اتفاق نیفتاده است.
او میافزاید: سند، هویت دارد اما آنچه ما داریم، صرفاً چند تکه کاغذ است. چیزی در دنیا به عنوان هوش مصنوعی از آن یاد میشود، در کشور ما به یک صدم هم نمیرسد و فقط اسم آن را یدک میکشیم. ما باید تابع دستاوردها و سندهای بینالمللی کشورهای دنیا باشیم. همچنین میتوانیم عضو این اسناد شویم و از دستاوردهای آنان بهره ببریم و باتوجه به شرایط کشور میتوانیم از این دستاوردها، در راستای تولیدات بومی کشور هم استفاده کنیم. ما برای توسعه هوش مصنوعی با کمبود زیرساخت فنی مواجه نیستیم؛ بلکه کمبود زیرساخت پذیرشی داریم، یعنی اشخاص غیرمتخصص و سالمند در زمینههای تخصصی اظهارنظر میکنند.
ضرورت کیفیسازی در حوزه هوش مصنوعی
تفنگچی در خصوص اینکه در کشور نهادهای متولی عجیب، بهوفور وجود دارد، بیان میکند: به عنوان مثال آموزش پزشکی زیرنظر وزارت بهداشت و آموزش فنی و حرفهای زیرنظر وزارت صمت قرار دارد؛ چرا این رشتهها زیر نظر وزارت علوم نیستند که بتوانند کار تخصصی انجام دهند؟ نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در کشور ما چیست؟ تا جایی که اطلاع دارم از سال ۱۳۹۰ به بعد هیچ دستاوردی نداشته است. سؤال من اینجاست چرا هوش مصنوعی را شوراهایی مانند شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تعریف کنند؟ پس نقش مرکز ملی هوش مصنوعی چه میشود؟ بهتر بود شورای عالی فضای مجازی را تغییر نام دهند و همه آنها را ذیل وزارت ارتباطات و معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری ببرند. بخشی از وظایف معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری را وزارت علوم و صمت میتواند انجام دهد و بقیه وظایف را نیز وزارت ارتباطات به عهده بگیرد. حتی میتوان نام وزارت ارتباطات را به وزارت هوش مصنوعی و فناوری نوین تغییر داد. همچنین در این راستا میتوانیم نیروی انسانی را کاهش دهیم و کیفیسازی کنیم. وقتی صحبت از هوش مصنوعی میشود، یعنی نیازی به نیروی انسانی نیست، اما تعریف مسئولان برعکس این موضوع است! درواقع هوش مصنوعی نقش کیفیسازی و نظارتی انسان را تقویت میکند. هوش مصنوعی در ایران صرفاً به چهار مقاله که اعتبار علمی هم ندارند، خلاصه شده است. ما باید دستاورد را در وجوه عملیاتی ببینیم اما این اتفاق در کشور ما نمیافتد.
نظر شما